دو عکس بسیار قدیمی از حرم حضرت علی (ع)


© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
تصویر متفاوت و کمیاب و زیبا از شیلا خداداد
تصویر متفاوت و کمیاب و زیبا از شیلا خداداد
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
دقت کردین وقتی یکی میره خارج اولین کاری که میکنه
گرفتن عکس با شلوارک تو خیابون هستش ؟؟
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
در این مطلب با راه و روش ها و نکاتی برای کنار آمدن با خاطرات بد آشنا خواهید شد..
چند روز پیش مطلبی علمی، تحت این عنوان خواندم که بزودی قرصی به بازار خواهد آمد که خاطرات بد را پاک میکند! موضوع از این قرار بود که دانشمندان در آمریکا موفق شدهاند به طور انتخابی بخشهایی از حافظه ناآرام و ناخوشایند موش های آزمایشگاهی را پاک کنند. با توجه به این دستاورد جدید دانشمندان امیدوارند روزی بتوانند قرصی تولید کنند که قادر باشد خاطرههای دردناک را از ذهن انسانها نیز پاک کند. در این آزمایشها که روی موشها انجام شده، پژوهشگران کالج پزشکی جورجیا توانستند خاطرات را بدون آسیب رساندن به مغز موشها، پاک کنند.
آنها معتقدند از این تکنیک که با تاثیر روی یک پروتئین خاص در مغز عمل میکند، می توان در آینده برای کمک به انسانها درجه غلبه بر رویدادهای ناگوار و مصیبتهای زندگی بهره گرفت. اما سرپرست اصلی این دانشمندان میگوید: برای رسیدن به این نقطه چندین سال و یاچندین دهه وقت برای مطالعه و آزمایش مورد نیاز است. این دانشمندان در مطالعات خود یک مکانیسم مولکولی را شناسایی کردهاندکه می تواند به سرعت بخشهای خاصی از حافظه را حذف کند. به گفته دانشمندان این پروتئین خاص در شکل گیری خاطرات نقش حیاتی دارد. با خواندن این خبر از خودم پرسیدم اگر چنین قرصی به بازار بیاید، آیا حاضرم آن را مصرف کنم و خاطرات بد زندگیام را از ذهنم پاک کنم؟ به این فکر که رسیدم به یاد صدها مراجعی افتادم که سالهاست با آنها کار کردهام. کسانی که هر یک خاطرات بد و ناگوار و گاه وحشتناکی داشتند که شب و روز آنها را عذاب میداد. خاطراتی مربوط به دوران گذشته، به زمان کودکی یا نوجوانی، خاطراتی از بدرفتاریهای والدین یا افراد خاص زندگی، خاطراتی از ناکامیها و شکستها، از بدبیاریها و ناراحتیهای عمیق یا سطحی، کوچک یا بزرگ و به طور کلی خاطراتی که ما را آزار میدهند و گاه به شکل وسواسی در ذهنمان بارها تکرار میشوند.
باغ تصادفی شما!
به نظر من اگر بخواهیم در بارهی خاطرات سخن بگوییم، اول باید در باره زندگی بگوییم. یعنی درباره نگرشی که هر یک از ما در باره زندگی خود داریم. بعضی افراد، زندگی و حوادث آن را، رخدادهایی تصادفی میدانند که بطور کاملا اتفاقی و بی دلیل پیرامون ما رخ میدهند. در مقابل عده دیگری هم هستند که معتقدند که تصادفی در کار نیست و هر چه رخ میدهد دلیلی ظاهری یا باطنی دارد که ممکن است آن را بشناسیم یا از نگاهمان پنهان باشد. اگر شما از دسته اول یعنی از زمره افرادی باشید که زندگی را رخدادی تصادفی میدانند، پس اتفاقات بد و ناهنجاری را هم که روی میدهند تصادفی تلقی میکنید و شاید ترجیح دهید آنها را به هر وسیلهای که شده از ذهن خود پاک کنید. یعنی با خاطرات بد خود مانند علفهای هرزی برخورد کنید که در باغ زندگیتان روییدهاند و ترجیح بدهید که این علفهای هرز و بیهوده را از باغچه خود کنده و دور بیندازید.
اما اگر جزو دسته دوم باشید یعنی زندگی را فرایندی حساب شده و آگاهانه بدانید موضوع چیز دیگری است و در این حالت ترجیح بدهید که بفهمید چرا اصلا این اتفاقات بد یا ناهنجار در زندگیتان رخ داده و چرا این علفهای هرز در باغتان پدیدار شدهاند و معنای هر یک از آنها چه میباشد و سپس با فهم و شناسایی ماهیت آن اتفاقات، از رویش دوبارهشان در باغچه زندگی خود جلوگیری کنید.
مسئولیت خاطرات
شاید بسیاری از افراد دوست داشته باشند از زیر بار مسئولیت اتفاقات بد زندگی خود شانه خالی کنند و بگویند شانس نداشتم، سرنوشتم بد بود، اقبال من چنین بود و از این حرفها. اما واقعیت این است که مسئولیت اتفاقاتی که برای ما رخ میدهد با خود ماست. در واقع هر قدر هم که بخواهیم دیگران را علت اصلی رخدادهای خوب یا بد زندگی خود تلقی کنیم اما این خود ما هستیم که در مقابل آن رخدادها مسئولیت جدی داریم. اگر دقت کنید متوجه میشوید که بعضی از اتفاقات بد و ناگوار بارها در زندگی ما یا اطرافیان ما تکرار میشوند. برای مثال افرادی هستند که چند بار در شغل و تجارت خود ورشکست شدهاند. افرادی هستند که چندین ازدواج ناموفق دارند، کسانی هستند که سالها پشت کنکور ماندهاند و نتوانستهاند قبول شوند. کسانی هستند که هر جا سر کار میروند مورد بیحرمتی یا ظلم قرار میگیرند، یا با هر جنس مخالفی آشنا میشوند سرشان کلاه میرود و … و در نهایت چنین اتفاقاتی برای آنها تبدیل به خاطرات بد زندگی آنها میشود.
ضرورت مرور و مشاهده اتفاقات ناخوشایند
به نظر من هیچکدام از این اتفاقات بد و ناخوشایند، تصادفی نیستند، بلکه بروز آنها در زندگی ما نشانه و علامتی است در باره این که چه چیزی را باید یاد بگیریم؟ چه چیزی را باید از زندگی خود حذف کنیم؟ چه کاری را باید ترک کنیم و چه چیزی را باید به زندگی خود اضافه کنیم؟ و بطور کلی چه تغییری باید بوجود آوریم ؟ اگر جواب این سوالات را پیدا نکنیم متاسفانه همان اتفاقات در زندگی ما تکرار خواهند شد.
هر اتفاقی که برای ما میافتد به خود ما، به رفتارها و کارهایمان، به کلماتی که میگوییم و افراد و چیزهایی بستگی دارد که در زندگی ما حضور دارند. اگر اتفاقات ناخوشایند زندگی خود را مرور کنیم، همیشه در هر کدام از آنها درس یا درسهای زیادی هست که باید کسب کنیم و با توجه به آن درسها تغییراتی در خود و در زندگی خود ایجاد کنیم. باید از بیرون به خودمان و به کارهایی که انجام دادیم نگاه کنیم. خود و اعمالمان را بدون سوگیری از بیرون مشاهده کنیم و بفهمیم دلیل اصلی فلان کار و عمل، دلیل اصلی فلان اشتباه یا خطا، دلیل سکوت و عدم عملکرد مناسب و دلیل صدها رفتار و عملمان چه بوده است؟
گویی در هر اتفاق ناگوار، نوری هست که میتواند ما را هدایت کند تا دیگر در چالهها و چاههای مشابه نیفتیم. اگر بتوانیم مشاهده گذشته و مرور درست آن را به موقع انجام بدهیم، نه تنها بار منفی آن اتفاق، خود به خود از ذهن ما پاک میشود بلکه متوجه میشویم که بدون بروز آن اتفاق ناراحتکننده یا حتی وحشتناک، هرگز نمیتوانستیم رشد کنیم و آنچه را که باید یاد بگیریم. حتی گاهی پاک شدن کامل آن اتفاق ناخوشایند، میتواند برایمان خطرناک باشد.
برای مثال دختر سادهای را در نظر بگیرید که با پسری آشنا شده که قصد سویی درباره او دارد. درباره چنین دخترهایی چه در کتابها و مقالات و چه در ستونهای حوادث روزنامهها تا بخواهید مطلب هست. دختر ساده دل به جوانی که سر راه او سبز شده و از او به عنوان زیباترین دختر دنیا و فرشته آسمانی یاد میکند، دل بسته و همه دارایی خود را به او داده و پسر هم بعد از دزدیدن طلاها و پول و جواهرات و اتومبیل و دهها چیز دیگر ناپدید شده است. دختر باید با مرور گذشته و مشاهده خود در آن رابطه، چیزهای زیادی یاد بگیرد. باید سوالات زیادی را از خود بپرسد و بدانها جواب بدهد. چرا فریب پسر را خوردم؟ چه نیازهایی مرا واداشت تا حرفهای این پسر ناشناس را باور کنم؟ چقدر کمبود محبت دارم؟ چه شد که در مورد او با کسی مشورت نکردم یا به مشورتها اعتنایی نکردم؟ و دهها سوال دیگر. اینک فرض کنید او که همه مال خود را هم باخته است برای رهایی از احساس ناخوشایند خود قرص پاک کننده خاطرات را بخورد در این صورت بدون این که درسی از این اتفاق ناخوشایند بگیرد بارها و بارها با همان اتفاق روبرو خواهد شد.
به نظر من همه خاطرات ما، چه آنها که خوشایند و دوست داشتنیاند و چه آنها که بد و ناگوارند معنا و مفهوم زندگی ما را تشکیل میدهند و معلمان عملی ما هستند. بنابراین اگر هم خواستید حافظه خود را با قرص یا هر روش دیگری پاک کنید، لااقل اول درسهای مهم را بگیرید و چیزهایی را که لازم دارید بیاموزید وگرنه اتفاقات ناخوشایند بارها و بارها در زندگیتان تکرار خواهند شد.
فراموش کردن خاطرات|فراموش کردن گذشته|چگونه گذشته را فراموش کنیم؟|فراموش کردن شکست ها|فراموش کردن خاطرات تلخ
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط
::احادیثی زیبا از امام هادی (علی بن محمد الهادی النقی) (ع):::
خدا ترسی
من اتقی الله یتقی، و من أطاع الله یطاع، و من أطاع الخالق لم یبال سخط المخلوقین، و من أسخط الخالق فلییقن أن یحل به سخط المخلوقین. [پیشین، ص 482] .
هر کس از خدا بترسد، مردم از او بترسند، و هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هر که مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگان ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار میشود.
جبران نقص
لبعض موالیه: عاتب فلانا و قل له: ان الله اذا أراد بعبد خیرا اذا عوتب قبل. [تحف العقول، ص 481?]
امام علی النقی علیهالسلام به یکی از دوستانش فرمود:
فلانی را توبیخ کن و به او بگو: خداوند چون خیر بندهای خواهد، هرگاه توبیخ شود، بپذیرد. [و در صدد جبران نقص خود برآید].
جایگاه اجابت دعا
ان لله بقاعا یحب أن یدعی فیها فیستجیب لمن دعاه و الحیر منها. [همان، ص 482] .
خدا را بقعههاست که دوست دارد در آنها دعا شود تا دعای کسی را که وی را خوانده است به اجابت رساند، و بارگاه امام حسین علیهالسلام از آن جمله باشد.
اطاعت خیرخواه
من جمع لک وده و رأیه فاجمع له طاعتک. [همان، ص 483?].
هر که دوستی و نظر نهاییاش را برای تو همه جانبه گرداند، طاعتت را برای او همه جانبه گردان.
اوصاف پروردگار
ان الله لا یوصف الا بما وصف به نفسه. و أنی یوصف الذی تعجز الحواس أن تدرکه و الأوهام أن تناله و الخطرات أن تحده و الأبصار عن الاحاطة به؟!
نأی فی قربه و قرب فی نأیه. کیف الکیف بغیر أن یقال: کیف. و أین الأین بلا أن یقال: أین. هو منقطع الکیفیة و الأینیة، الواحد الأحد، جل جلاله و تقدست أسماؤه. [همان، ص 482? ] .
بیگمان که خدا، جز بدانچه خودش را وصف کرده، وصف نشود. کجا وصف شود آنکه حواس از درکش عاجز است، و تصورات به کنه او پی نبرند، و در دیدهها نگنجد؟ او با همه نزدیکیاش دور است و با همه دوریاش نزدیک. کیفیت و چگونگی را پدید کرده، بدون اینکه خود کیفیت و چگونگی داشته باشد. مکان را آفریده بدون اینکه خود مکانی داشته باشد. او از چگونگی و مکان برکنار است. یگانهی یکتاست، شکوهش بزرگ و نامهایش پاکیزه است.
اثر بخش خداست، نه روزگار
لا تعد و لا تجعل للأیام صنعا فی حکم الله. [تحف العقول، ص 483? ] .
از حد خود تجاوز نکن و برای روزگار هیچ اثری در حکم خدا قرار نده.
نتیجهی بیاعتنایی به مکر خدا
من أمن مکر الله و ألیم أخذه، تکبر حتی یحل به قضاؤه و نافذ أمره، و من کان علی بینة من ربه هانت علیه مصائب الدنیا و لو قرض و نشر. [همان، ص 483] .
هر که از مکر خدا و مؤاخذهی دردناکش آسوده زید، تکبر پیشه کند تا قضای خدا و امر نافذش او را فراگیرد، و هر که بر طریق خداپرستی، محکم و استوار باشد، مصائب دنیا بر وی سبک آید و اگر چه مقراض شود و ریز ریز گردد.
تقیه
لو قلت ان تارک التقیة کتارک الصلوة لکنت صادقا. [همان، ص 483? ] .
اگر بگویم کسی که تقیه را ترک کند مانند کسی است که نماز را ترک کرده، هر آینه راست گفتهام.
شکر و شاکر
الشاکر أسعد بالشکر منه بالنعمة التی أوجبت الشکر لأن النعم متاع و الشکر نعم و عقبی. [تحف العقول، ص 483?] .
شخص شکرگزار، به سبب شکر، سعادتمندتر است تا به سبب نعمتی که باعث شکر او شده است؛ زیرا نعمتها کالای دنیایند ولی شکر، هم نعمت دنیاست و هم نعمت آخرت.
دنیا جایگاه آزمایش
ان الله جعل الدنیا دار بلوی و الآخرة دار عقبی و جعل بلوی الدنیا لثواب الآخرة سببا و ثواب الآخرة من بلوی الدنیا عوضا. [همان، ص 483] .
همانا که خداوند دنیا را سرای امتحان و آزمایش ساخته و آخرت را سرای رسیدگی قرار داده است، و بلای دنیا را وسیلهی ثواب آخرت، و ثواب آخرت را عوض بلای دنیا قرار داده است.
ستمکار بردبار
ان الظالم الحالم یکاد أن یعفی علیه بحلمه. و ان المحق السفیه یکاد أن یطفیء نور حقه بسفهه. [همان، ص 483?] .
به راستی ستمکار بردبار، بسا که به وسیلهی حلم و بردباری خود از ستمش گذشت شود، و حقدار نابخرد بسا که به سفاهت خود نور حق خویش را خاموش گرداند.
آدم بیشخصیت
من هانت علیه نفسه فلا تأمن شره. [تحف العقول، ص 483?] .
هر که خود را سبک شمارد از گزند او ایمن مباش.
دنیا جایگاه سود و زیان
ألدنیا سوق ربح فیها قوم و خسر آخرون. [همان، ص 483?] .
دنیا بازاری است که گروهی در آن سود برند و دستهای زیان ببینند.
حسد و خودخواهی
ألحسد ماحق الحسنات، و الزهو جالب المقت، و العجب صارف عن طلب العلم وداع الی الغمط و الجهل، و البخل أذم الأخلاق و الطمع سجیة سیئة. [مسند الامام الهادی، ص 302?] .
حسد، نیکوییها را نابود سازد، و دروغ، دشمنی آورد، و خودپسندی، مانع از طلب دانش و خواهندهی خواری و جهل گردد، و بخل، ناپسندیدهترین خلق و خوی است، و طمع، خصلتی ناروا و ناشایست است.
پرهیز از تملق
قال أبوالحسن الثالث علیهالسلام لرجل و قد أکثر من افراط الثناء علیه: أقبل علی شأنک، فان کثرة الملق یهجم علی الظنة و اذا حللت من أخیک فی محل الثقة، فاعدل عن الملق الی حسن النیة. [مسند الامام الهادی، ص 302?] .
امام هادی علیهالسلام به کسی که در ستایش از ایشان افراط کرده بود فرمودند:
از این کار خودداری کن که مدح و ثنای بسیار، بدگمانی به بار میآورد و اگر اعتماد برادر مؤمنت از تو سلب شد از تملق او دست بردار و حسن نیت نشان ده.
جایگاه حسن ظن و سوء ظن
اذا کان زمان العدل فیه أغلب من الجور فحرام أن یظن بأحد سوء حتی یعلم ذلک منه، و اذا کان الجور أغلب فیه من العدل فلیس لأحد أن یظن بأحد خیرا ما لم یعلم ذلک منه. [همان، ص 304?] .
هر گاه در زمانهای عدل بیش از ظلم رایج باشد، بدگمانی به دیگری حرام است، مگر آن که [آدمی] بدی از کسی ببیند. و هر گاه در زمانهای ظلم بیش از عدل باشد، تا وقتی که [آدمی] خیری از کسی نبیند، نباید به او خوشبین باشد.
بهتر از نیکی و زیباتر از زیبایی
خیر من الخیر فاعله، و أجمل من الجمیل قائله، و أرجح من العلم حامله، و شر من الشر جالبه، و أهول من الهول راکبه. [مسند الامام الهادی، ص 304?] .
بهتر از نیکی، نیکوکار است، و زیباتر از زیبایی، گویندهی آن است، و برتر از علم، حامل آن است، و بدتر از بدی، عامل آن است، و وحشتناکتر از وحشت، آورندهی آن است.
توقع بیجا
لا تطلب الصفا ممن کدرت علیه، و لا الوفاء لمن غدرت به، و لا النصح ممن صرفت سوء ظنک الیه، فانما قلب غیرک کقلبک له. [همان، ص 305]
از کسی که بر او خشم گرفتهای، صفا و صمیمیت مخواه، و از کسی که به وی خیانت کردهای وفا مطلب، و از کسی که به او بدبین شدهای انتظار خیرخواهی نداشته باش، که دل دیگران برای تو همچون دل تو برای آنهاست.
برداشت نیکو از نعمتها
ألقوا النعم بحسن مجاورتها و التمسوا الزیادة فیها بالشکر علیها، واعلموا أن النفس أقبل شیء لما أعطیت و أمنع شیء لما منعت. [همان، ص 305?] .
نعمتها را با برداشت خوب از آنها به دیگران ارائه دهید و با شکرگزاری افزون کنید، و بدانید که نفس آدمی رو آورندهترین چیز است به آنچه به او بدهی، و بازدارندهترین چیز است از آنچه که از او بازداری.
خشم به زیردستان
ألغضب علی من تملک لؤم. [مسند الامام الهادی، ص 304?] .
خشم بر زیردستان از پستی است.
© بازنشر مطالب یورفان تنها باذکر منبع، مجاز میباشد.
این مطلب را به اشتراک بگذارید
مطالب مرتبط